fUn ClUb
 
بخندید ولی نظر یادتون نره!

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:مفهومی,جوک, توسط kharrr

-

چندتا عمه ی پیر داشتم همیشه توی عروسی ها میومدن سیخونک میزدن تو پهلوم در گوشم میگفتن : بعدی تویی,بعدی تویی البته دیگه اینکارو نمیکنن چون








توی ختم ها منم باهاشون همین کارو کردم...


نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:مفهومی,جوک, توسط kharrr

دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم؛









اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه!


نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:جوک, توسط kharrr

موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.


نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:مفهومی,جوک, توسط kharrr

به یارو میگن شما گوسفنداتونو چجوری میشمارید؟ میگه:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاهاشونو میشماریم تقسیم بر 4 میکنیم!


نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:مفهومی,جوک, توسط kharrr

حـتــی اگـــــه لباستو از خود نمایندگی تو آمریکا بخری مامانت عینه همونُ تو بازار دیده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اونم نصفِ قیمت..!!


نوشته شده در تاريخ جمعه 26 آبان 1391برچسب:مفهومی,جوک, توسط kharrr

دخـــــتر : عزیــــزم! من دیـــگه دارم یخ میزنـــــم! پســــــر : الهی فدات بشم مـــــــن!

 

 

 

 

 

 

 

 

یه 5 دقیقه ی دیگه م صبر کن، بعدش کاپشنتو بهت پس میدم !


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:مفهومی,جوک, توسط پویا
چیزمو ول کن!
- خودت چیزمو ول کن!
+ چیز خودمه!
- نخیرم، چیز خودمه!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کشمکش دو بچه موش سوسول ایرانی، تازه خارج از کشور رفته، بر سر یه تیکه "پنیــــــر

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر

 

 

خلاقیتو داری مرگه من ؟


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:مفهومی, توسط امیر

 

پویا : ایول داشی ! 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:جوک, توسط امیر

دو تا BMW با هم ازدواج میکنن...

بچشون میشه سمند...
.
.
...

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون ازدواجشون فامیلی بوده :)))

خخخخخخخخ

مسخره عمته :))

 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:جوک,ترول, توسط امیر


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, توسط kharrr

درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در اخرین جنگش

اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟

در پایین صفحه

علت اصلی طلاق چیست؟

ازدواج

علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟

امتحانات

چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟

نهار و شام

چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟

نیمه دیگر ان سیب

اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟

خیس خواهد شد

یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟

مشکلی نیست شبها می خوابد

چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟

شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد

اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خواهید داشت؟

دستهای خیلی بزرگ


اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند

چهار نفر ان را در چند ساعت خواهند ساخت؟

هیچی چون دیوار قبلا ساخته شده

چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتونی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟

زمین بتونی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد 

 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, توسط kharrr

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را
تاریخچه ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گــــشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش های فوق العاده ابتدایی البته در مقابل ترفندهای کنونی صورت گرفت
بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود زآن پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جرزنی تعبیر میشود) را می شود نام برد

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می رسانیم:

روش های نوشتاری:
نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش
نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دخــــتر جلویی
نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه
نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در ســـوراخ های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین و غیره

روش های با کلاسی:
استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های جوادی:
خر نمودن یک فقره بچه خرخون
خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو

روش بویایی:
خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند

روش شیمیایی:
بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید

توجه:
اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن،اخراج شدن و تابلوشدن ندارد 

 

 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, توسط kharrr

سه تا دیوونه هم اتاقی بودن، یک روز خبر آوردن که دوتاشون بالا و پایین
میپرن و میگن: ما سیب زمینی هستیم و داریم تو روغن سرخ میشیم ولی سومی
ساکت نشسته!
رئیس تیمارستان هم طبق معمول رفت که این دیوونه سومی رو مرخص کنه. ازش
پرسید: تو چرا با دوستات نمی پری؟ دیوونه سومیه هم میگه: آخه من کف
ماهیتابه چسبیدم






ناشناس : سلام خوشگله ، دوست پسر داری ؟
-
بله ، شما؟
-
من داداشتم ، صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم.

شماره ناشناس بعدی :

-
دوست پسر داری؟
-
نه نه اصلا
-
من دوست پسرتم ......واقعا که ..:(
-
عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
-
خوب داداشتم دیگه ، صبر کن خونه برسم من میدونم و تو...


شب جلو تلویزیون خوابم برده بود
مامانم اومد ساعت 2 نصفه شب پتو انداخت روم بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت

بعد موقع رفتن پامو لگد کرد، داد زدم و گفتم : اهههههههههههه پام داغون شد

جواب داد: خاک تو سرت کنن آخه اینجا جای خوابه؟


منطقِ پدرو مادر از تحصیل در دانشگاه:
"
این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمیتونی‌ باز کنی‌!





باز یه سوالی مغزمو پریشون کرد چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه، ولی شنبه انقدر از جمعه دوره؟؟




عمو زنجیر باف جان
ضمن عرض سلام و خسته نباشید
جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار
یک گِلگی داشتم از حضورتون ...
شما که زنجیر ما رو بافتی..؟
...
پَه چرا پشت کوه انداختی..؟
مشکلتون دقیقاً چی بود؟
مرض داشتید این همه زنجیر بافته شده رو پشت کوه انداختید؟




فقط یه ایرانی اونم از نوع تهرانی می تونه از دود شهر فرار کنه تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه، بعد اونجا هی تند تند قلیون بکشه!


گوشيم زنگ خورد ، اسم رفيقم "رضا" افتاد
گوشی رو برداشتم ، با يه صدای خسته گفتم : سلام بی شرف
يه صدای کلفتی اومد : پدر بی شرف هستم ، بی شرف اونجا نيست؟


فقط یک زن ایرانی می تونه روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چند تا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش همون کوکوسبزی برای شوهرش درست کنه!



یادش بخير ما بچه بوديم ، يه دستمال کهنه اي ، لنگ ماشيني چيزي پيدا ميکردن ميذاشتن لاي پامون بقچه ميکردن تا يه هفته بعد بازش کنن الان پوشک زدن واسه بچه با خروجي هوا از هردو طرف ، 8 لايه محافظ ، ويتامينه ، همراه با عصاره مالت ، 12 اير بگ ، کروز کنترل ، سنسور عقب ، تهويه مطبوع ، با ال سي دي... خلاصه فول آپشن ديگه ! از ال سي دي هم توشو نشون ميده ديگه لازم نيست را به را بازش کنن




هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز..

فردا یه عالمه کار داری،

قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه که خیالــــــــــــــتم راحت باشه



کافیه یه روز اتفاقی یه جوراب سوراخ بپوشین . اگه شده اتوبان رو موکت کنن یه جوری میشه که تو مجبور شی کفشتو دربیاری

 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:جوک, توسط kharrr

میخواستیم بریم عروسی (2سال پیش) گفتم من نمیام امتحان دین و زندگی دارم یهو پدرم زد پشت گردنم گفت اخه پدرسوخته تو دین داری تا زندگی داشته باشی هیچی دیگه تو عمرم اینقدر قانع نشده بـودم رفتم عروسی پدر قانع کننده ای داریم ما چه فکر کردی!

 

 

ی بار داشتیم با دوستامون از دبیرستان بر میگشتیم چندتا دختر از جلو میومدن (دبیرستانی) ب یکیشون گفتم در کیفت بازه ! بنده خدا 10 ساعت داره کیفو بالا پایین میکنه! ما هم داریم غش میکنیم از خنده! بعدش دختره میگه شاید با شما بوده!!! یدفه کل دخترا کیفاشونو دراوردن با دقت بررسی کردن!!!
ما : ((=
دخترا : )):
ملت تو خیابون: O:
فکر کنم امریکا باید 4-5 سال پیش حمله میکرد !!!

 

 

 

چند روز پیش تولدم بود، جشن گرفته بودیم. دختر خواهرم 4 سالشه، گفت دایی می خوام به مناسبت تولدت برات شعر بخونم. این شعر تقدیم به تو.
گفتم بخون دایی. قیافه من در اون لحظه: ^_^
گفت:
سلام سلام عزیزم / گوساله تمیزم
دمبت سفید و آبی / پشکل نریز رو قالی
شما هم از این فک و فامیل ها دارین ؟؟

 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:جوک, توسط kharrr

امروز صبح بعد از مدتها تصمیم گرفتم برم ورزش کنم!  تیشرت نارنجی‌ مو پوشیدم و زدم بیرون.  و حالا توجه شما رو به تیکه‌های ملت غیور ایران جلب میکنم

نارنگی! کجا میری؟

  پرتقال! بدو تا نخوردمت! 

هویج!مگه خرگوش دنبالت کرده؟  ته‌سیگار! 

فانتا!گازت تبدیل به گ** شده که بالا پایین میپری!؟

  رفتگر!برو 9 شب بیا بابا!

  چی‌توز موتوری! 

سن ایچ و دیگر هیچ! 

لینا توپی!!

انقدر جون نده بابا!

  اسمارتیز!بقیه دوستات کجان؟ 

بچه‌ها! بچه ها! گارفیلد

 

 


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Pichak :.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 138
بازدید کل : 105154
تعداد مطالب : 193
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1




Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت



با اين دكمه كاري نداشته باشيد!!

بهترين كدها در صبادانلود

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • دانلود فیلم