fUn ClUb
 
بخندید ولی نظر یادتون نره!

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

  

ﺁﺭﺍﯾﺶ ﭼﯿﺴﺖ ؟!


ﻻﯾﻪ ﺍﯼ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﻱ ﻭ ﺿﺨﯿﻢ ﮐﻪ ﮔﻼﺑﺘﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﻣﻴﺪﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ !

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 خدایا فقرای کشورم را به سومالی منتقل کن تا از کمک های ما برخوردار شوند!

 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 نحوه ی جستجوی پسرا تو گوگل: نرم افزار پارتیشن بندی. ***************

نحوه جستجوی دخترا تو گوگل: چطوری هاردمو به چند تا درایو تقسیم کنم؟ الان سه تا درایو دارم. میخوام بشه ۶ تا
من 1x1.trans نحوه جست و جو در گوگل ...
گوگل 1x1.trans نحوه جست و جو در گوگل ...
هارد دیسک 1x1.trans نحوه جست و جو در گوگل ...
مایکروسافت 1x1.trans نحوه جست و جو در گوگل ...

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 غضنفر زنگ میزنه آژانس انرژی اتمی: میگه..میخوام با دكتور البرادعی …صحبت كنم….. البرادعی: بفرمایید غضنفر میگه: آقای البرادعی شما دكترین ؟ البرادعی میگه: بله من دكترم یارو میگه: پس آخه باسه چی تو آژانس كار میكنی


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر كرده!!


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 

داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود و داشت می افتاد باباش هم اصلا حواسش نبود

 

رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید

آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم :

پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟

 

ی دفعه دو دستی زد تو سرشو گفت :

اصغر پس ننه ت کوووووووو؟؟

هیچی دیگه خدارو شکر کردمو رفتم :>:>


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 

یکی از رفیق هام یه زن بلژیکی گرفته که فارسیش خوبه تابستون تفریحی اومدن ایران اینم اونجا هر چرت و پرتی رو از این رفیق ما یاد گرفته بدون این که بدونه این کلمات رو نباید کجا ها به کار ببره!

 

تو یه رستوران نشسته بودیم که یه خانمی رد شد و دید که این دختر بلژیکی چقدر قشنگ فارسی حرف میزنه شگفت زده شد و گفت

: وای خدای من یه خارجی چقدر قشنگ فارسی حرف میزنه!!!

دختره هم از اونجایی که به آداب و فرهنگ ما خیل
ی آشنایی نداشت خیلی محترمانه و جدی گفت :

 

خواهش میکنم ، پشماتون ریخت؟؟؟

زنه : 1x1.trans هو
ماها : 1x1.trans هو ))
دختره 1x1.trans هو

D:


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 - بد‌ترین بلایی که سر یه پسر میتونین بیارین :

.

.

.

.

.

.

.

تو دانشگاه در کلاسشو بزنی‌ به استاد بگی‌ با فلانی‌ کار دارم،

میگه چیکارش داری؟

میگی‌: مامانش براش لقمه آورده 

 

 

 

ادمین:..... به تو میگن:D


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 قبض برق زیاد اومده بود، نشون بابام که دادم ، یه سری تکون داد و پاشد رفت طرف کامپیوتر !

فک کردم رفت کامپیوترو داغون کنه …

منم رفتم نزدیکتر ببینم چیکار میخواد بکنه ، دیدم رفته تو گوگل نوشته:

آموزش دستکاری کنتور برق 1x1.trans قبض !!


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 مادر : پسرم ، من دارم مي رم خريد يه وقت به كبريت دست نزني ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم:|


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 يه روز غضنفر رو به جرم دزدي مي برن دادگاه قاضي ميگه خجالت بکش اين دفعه چهارمته که مياي دادگاه. غضنفر به قاضي ميگه تو خجالت بکش که هر روز اينجايي !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 غضنفر به زنش ميگه ميدوني فرق تو با بز چيه ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زنش ميزنه زير گريه قهر ميكنه . غضنفر بهش ميگه غلط كردم هيچ فرقي ندارين !!!!!


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.
حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!ر


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

حسني میره تهران به راننده تاکسی میگه : آقا میدان امام حسین رو بلدی؟؟راننده میگه : بابا من خودم بچه امام حسینم!حسني اشک تو چشم هایش جمع میشه میگه : علی اصغر تویی چقدر بزرگ شدی!



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 پسر خالم از مهد اومده میگه: شعر برات بخونم؟
میگم : بخون عزیزم!
شروع کرده :
دخترای لاله زار خوشگلاشون، تیغ می کشن به پر و پاهاشون، آدم میمیره براشون! آدم میمیره براشون!
میگم : اینو کی بهت یاد داده؟

میگه : خانم مومنی (مربیشون) نیومده بود امروز، آقا جمال (راننده) باهامون کار کرد:))

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 

زنها مثل فرشته اند ، زنها آرامش بخش ترین موجودات خداوند هستند ، زنها ذره ای از روح لطیف پروردگارند ..
.
.
.
.
...
.
.
.
.
.
.
.
.
. به شرطی که زنت نباشند ! :)))

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 دیگه همین روز است گداها سر چهارراه با دستگاه کارتخوان بیان سراغمون !!



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 

تهرانيه داشت واسه تركه خالي مي بست مي گه من يه سگ دارم وقتي مياد خونه در مي زنه تركه مي گه : چرا؟ مگه سگت كليد نداره ؟؟؟؟

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, توسط مهدی

 گرگه درخونه بزبزقندی رو میزنه
شنگول میگه کیه؟
گرگه میگه منم اقا گرگه
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرنو درو باز میکنن...


نوشته شده در تاريخ شنبه 29 مهر 1391برچسب:, توسط امیر

دیروز بیمارستان بودم بخاطر عمل جراحی مادرم وقتی به هوش اومد بالای سرش بودم خیلی درد داشت و آه و ناله میکرد، تا چشمش به من افتاد یهو گفت :تو شام خوردی ؟؟
!!!!!!!!!!
عشق مادر یعنی همین که توی بدترین شرایط ، نگرانی و محبت بی دریغش به فرزند بر همه احساساتش غالب میشه !!

خدایا زیباترین لحظه ها را نصیب مادرم کن ، که زیباترین لحظه هایش را به خاطر من از دست داده است !!!


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, توسط مهدی

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, توسط مهدی

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, توسط امیر

پسر داییم می خواست امتحان ارشد بده،یکی دو ماه مونده به آزمون اومد موی سر و ریش و حتی ابروهاشم با تیغ زد که دیگه از خونه درنیاد و بشینه درس بخونه،چنان فجیع شد که دیگه رووش نشد بره سر جلسه و اون سال دیگه تو آزمون شرکت نکرد!!!!!
:|


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:جوک, توسط امیر

مامانم مامان بزرگمو برده بود دکتر. توی نوبت نشسته بودن. مامان بزرگم گفت پس چرا نوبتمون نمیشه؟ مامانم آروم که جلو بقیه زشت نباشه گفت منشی میگه هنوز نوبتتون نشده.

 

 

مامان بزرگمم گوشاش سنگینه فکر میکنه بقیه هم نمیشنون یهو بلند گفت منشی گه خورد... سه ساعنه اینجایم...

مامانم :l

ملت تو مطب =)))

منشی :O


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:جوک, توسط امیر

داداشم استاد تقلید صدای بابامه
هروقت با بابام دعواش میشه صداشو مثل بابام میکنه و با هاش کل کل میکنه
هرکی ندونه فکر میکنه بابام داره رو سر خودش داد و فریاد میکنه :)))


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, توسط امیر

داشتم پروژه دانشگاه رو درست میکردم بابام اومد تو اتاقم میگه:

 

 

 

این چیه؟میگم:یه قطعه الکتریکی.میگه: کارش چیه؟ میگم:توضیحش سخته. زارت گذاشت زیر گوشم و گفت:فکر کردی اون موقع که 3 سالت بود و میپرسیدی بابا من چطور درست شدم توضیحش آسون بود؟!!
:|


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, توسط امیر

بعد عمری یکی از دوستام ساعت 10 شب زنگ زده یه راست رفته سر اصل مطلب میگه:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فاضلاب کش شبانه روزی سراغ داری؟...چاه زده بالا تو ع*ن غرقم! :|


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:جوک, توسط امیر

مثلا یه دوس دخدرم داشتیم بهش گفتیم میك..ت اگه یه روز با غریبه ببینمت!
فرداش با یه غربیه دیدیمش ، پس فرداش ترتيبشو داديم!
بعدش پرسیدیم طرف کـی بود هاااااا!
.
.
.
.
.
.
.
...

.
.
.
.
.خندید و گفت داداشم بود =)))) !
يه همچين دافـاي دنبالِ بهونه واسه د*ا*د*ن*ـ*ـ*ي* داريـم مـا :| !!

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:جوک, توسط امیر
مامانم صدا میزنه میگه :سعید چای میخوری؟
من:آره مامان بریز بیار
مامانم:چای گذاشتم روی سماور دم بکشه برا منم بریز لیوانی باشه هل هم توش بریزلدفن
:|

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:جوک, توسط مهدی

 


صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Pichak :.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 103
بازدید هفته : 308
بازدید ماه : 308
بازدید کل : 105514
تعداد مطالب : 193
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1




Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت



با اين دكمه كاري نداشته باشيد!!

بهترين كدها در صبادانلود

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • دانلود فیلم